چهارشنبه، آذر ۱۷، ۱۳۸۹

رنگين كمان

گيلاسي برايت مي چينم
 آبيِ آبي
تو قرمز بنوش
 صدايت مي كنم
 سبزِ سبز
تو بنفش ببين
 من برايت گل شمعداني مي كارم
 قرمزِ قرمز
تو زرد بچين
صلح مي نويسم
سفيدِ سفيد
تو سياه بخوان
...
من رنگين كمان حرف مي زنم
تو رعدوبرق ببار

۲ نظر:

amir_t1980 گفت...

درود
بسیار عالی بود زیبا و بامعنی....
شاد باشی
بدرود

ستار گفت...

سلام دوست خوب و مهربون مثل هميشه بسيار عالي و زيبا...
هر كسي همنفسم شد دست آخر قفسم شد
من ساده بخيالم كه همه كار و كسم شد
اونكه عاشقانه خنديد،
خنده هاي منو دزديد
پشت پلك مهربوني خواب يك توطئه ميديد
رسيده ام به ناكجا
خسته از اين حال وهوا
بيا كه وقت تنگ است
مرا حوصله تنگ است