گيلاسي برايت مي چينم
آبيِ آبي
تو قرمز بنوش
صدايت مي كنم
صدايت مي كنم
سبزِ سبز
تو بنفش ببين
من برايت گل شمعداني مي كارم
تو بنفش ببين
من برايت گل شمعداني مي كارم
قرمزِ قرمز
تو زرد بچين
صلح مي نويسم
تو زرد بچين
صلح مي نويسم
سفيدِ سفيد
تو سياه بخوان
...
من رنگين كمان حرف مي زنم
تو رعدوبرق ببار
تو سياه بخوان
...
من رنگين كمان حرف مي زنم
تو رعدوبرق ببار
۲ نظر:
درود
بسیار عالی بود زیبا و بامعنی....
شاد باشی
بدرود
سلام دوست خوب و مهربون مثل هميشه بسيار عالي و زيبا...
هر كسي همنفسم شد دست آخر قفسم شد
من ساده بخيالم كه همه كار و كسم شد
اونكه عاشقانه خنديد،
خنده هاي منو دزديد
پشت پلك مهربوني خواب يك توطئه ميديد
رسيده ام به ناكجا
خسته از اين حال وهوا
بيا كه وقت تنگ است
مرا حوصله تنگ است
ارسال یک نظر