سه‌شنبه، مرداد ۳۱، ۱۳۸۵

احساس خوشايند

شانه به شانه اش رفتم
سايه به سايه تعقيبش كردم
نمي دانم به كجا مي رفت
شايد آسمان
شايد هم زمين
فقط رفتم كه تنها نباشد
دورادور نگاهش مي كردم
لبخندي مي زد و مي گفت
بيا پشيمان نمي شوي
من (خوش آمدن ) هستم ....
خوب است گاهي به دنبال فقط خوش آمدنهايمان برويم
خوب است
يادمان نرود اين خوش آمدنها راجدي بگيريم
شوخي نيست
من فقط خوشم آمده است