یکشنبه، بهمن ۲۳، ۱۳۸۴

مرا به همه جا می رسانی

می دانم کارم به جایی رسیده است که
دیگر حتی به سایه ام هم نگاه نمی کنی
به شلوغی می روی که صدایم را حتی نشنوی
به آ ینه نمی نگری که نکند نگاهم را در آن ببینی
مرا بدون دردسر به همه جا می رسانی که حتی یک بار هم نخوانمت
دستی به دعا روزی دراز خواهم کرد
ترا صدا خواهم زد
: و فریاد خواهم کشید
ایاک اعبد و ایاک استعین