یکشنبه، فروردین ۲۷، ۱۳۸۵

قمار

در چشم بر هم زدني
بي گمان گازش زدم
بويش كردي
روي آدم سفيد
چشم حوا روشن
ما چه كرديم
در كل كل يه مسابقه! ؟
مسابقه سادگي
مسابقه خوشبختي كيلويي يه بوسه
تازگي سيري يه محبت
انرژي مثقالي يه دنيا عشق
تهديد تنهايي من
تشديد طپش قلب تو
تمديد لحظات با هم ماندن
ما چه كرديم ؟
:بگو
:تو كه آخر خطي به من كه آخر دنيام بگو
اين مسابقه است يا قمار ؟