سه‌شنبه، اردیبهشت ۳۱، ۱۳۸۷

خدای دزد

مثل قاصدک شده ایم
بیشتر از یک روزدوام نمی آوریم
مثل همه ی سنجاقک های که تا میایند
عاشق شوند میمیرند
هی میمیریم و میمیرانیم
قاصدک را
سنجاقک را
حتی همه ی بادبادکهای آرزوهایمان را به آسمان برای همیشه پر میدهیم
تا باز هم خدا خوشحال شود که آرزوهایمان را دزدیده است

دوشنبه، اردیبهشت ۳۰، ۱۳۸۷

جسم آلت دار

مدتهاست که مردی به آلت است
کوچک و بزرگش فرقی نمی کند
و خدا چه خوش خیال است که هی جسم آلت دار می آفریند

دوشنبه، اردیبهشت ۲۳، ۱۳۸۷

در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند هرچه بیشتر اوج بگیری کوچکتر خواهی شد

جمعه، اردیبهشت ۲۰، ۱۳۸۷

من کافر می شوم

آنقدر مست می شوم که خدا را ببینم
در میان دوزخ گیر کرده ام
به دوزخ رفتم که شاید بهشت را نشانم دهی
اما ....
اینجا خدا مرده است
در دوزخی که تو برایم ساختی من فقط کافر شدم
همین