انگار دیگر تازه نیستم
از تنور در نیامده خشک می شوم و
بیات
....
کمی از عرقِ تن ات را
روی خشکیِ تن من بپاش
خشخاش هم خوب است
....
مهر و موم می کنی
خشخاش را بر لبانماز تنور در نیامده خشک می شوم و
بیات
....
کمی از عرقِ تن ات را
روی خشکیِ تن من بپاش
خشخاش هم خوب است
....
مهر و موم می کنی
لولِ لول می شوم انگار
نشئه ی نشئه
تا هپروت می روم
تا بوسیدنِ لبِ سکوت و
هم آغوشِ بهشت انگار