دوشنبه، اسفند ۲۰، ۱۳۸۶

سبزه نیزمی گندد

رفتنت را در آغوشم می فشارم
نگاه نکردن به پشت سرت را به فال نیک میگیرم
سیب را در هوا قل می دهم
تا شاید در یکی از چرخهایش هوس گاز زدنش یا حتی بوکردنش را در دلت بخواهی
و برگردی
بیا
در یکی از همین روزهای آخر زمستان
سبز شویم و جوانه زنیم
بلکه مارا باهم سر سفره هفت سینی بگزارند
تا با هم نحسی روز سیزده را بگیریم
و به کناری
لب رودخانه ی بدون آبی
پوسده شویم
سیب می گندد
.... سبزه نیز هم