جمعه، شهریور ۱۱، ۱۳۹۰

تازگی ها این جا خبرهای تازه تری ست

تازگی ها این جا خبرهای تازه تری ست
تازه تر اینکه  جای تو خیلی خالی ست
که تا صبح
 به حالِ خودمان و مغزهایِ کوچکترمان شراب بنوشیم
 بخندیم و نفس نکشیم

بیا شراب را
، تَر بنوشیم
خسته ام
از خشکیِ این شراب های تازه به دوران رسیده
بیا نیلوفران را به آب دهیم
شاید دسته گُلِ تازه تری  شد
بیا شراب را تازه تر بنوشیم
شاید دلمان خنک شد
و
خدا را آلتی دیدیم
فرو کنیمَ ش در چشمِ گناه و لذتش
 تا از درد بیدار شود و
 درب را به روی هرزگانِ شب پرستِ فرشته نما ببندد
بیا خدا را بیدار کنیم
دستانش را بگیریم و یادش دهیم
راه رفتن روی زمین را
یادش دهیم
رمضان هم دیگر مبارک نیست

بیا یک بار با خدا
 شراب به جایِ چای بنوشیم
 شاید مست شود و
از سرِ مستی و سرخوشی
 هست های عالَمِ نیمه کاره تمام شود
.......