سه‌شنبه، دی ۲۰، ۱۳۸۴

تمدید تو


نمی دانم زمین گرد است یا که من سر گیجه دارم
سیب گندیده است یا که من دلپیچه دارم

این روزها آسمان زیر پایم لیز می خورد
شبها باران به نگاهم تیز می خورد

زمین زیر گوشم پچ پچ می کند
زمان در آغوشم است و خش خش می کند

.... و من
من می خواهم

خدا را نفس بکشم
صدا به قفس بکشم
دست خورشید را بفشارم
لبم را به ماه بسپارم
ببین
لحظه باهم بودن را می توان تمدید کرد
تنهایی را تهدید کرد
دستانم را بگیرتا ببینی
طپش قلبت را نیز می توان تشدید کرد