شنبه، دی ۲۴، ۱۳۸۴

تهران

تهران را از ما نگیرید
نگاه کردنش را حتی
شاید بشود دید روزی
از لای درز پرده صورتی
از خیابانی کمی بالاتر
شاید هم شبی از نزد خدا
تهران را از ما نگیرید
سوسوی چراغهایش
برج میلاد
جاده کوهسار
شبهای بدون سکوتش را
آرامگاهی کمی آنطرفتر
او که آرام خفته است
اما تهران آرام نمی خوابد
صدای هی بوق و بوق و بوق
ایست
بازرسی
برای نهادن دستی در دستی
بوسه ای شاید
و یا هم آغوشی ای
تهران را از ما نگیرید
حتی نگاه کردنش را