پنجشنبه، آذر ۰۵، ۱۳۸۸

تلخ مثل زهرمار

چاي تلخ را مي شود با قندي يا نباتي يا شكلاتي خورد
اما نگاه هاي تلخ را چه ؟
مي شود پيك هاي زهر مار عرق سگي را با ردبولي يا هايپي يا آب انگوري نوش كرد
اما حرفهاي تلخ را چه ؟
مي شود از آن بالاتر صورتت را با سيلي سرخ نگه داري
اما لبخندهاي تلخ
سكوتهاي تلخ
را چه ؟

دوشنبه، آذر ۰۲، ۱۳۸۸

ماه نهم

نمي دانم چرا شبها غصه هايم مثل شكم نيما بزرگتر مي شود
انگار كه پا به ماه است

نهمين روز
نهمين هفته
و نهمين ماه
اما نمي دانم چرا ساليا نيست فارغ نميشوم

در همان نهمين روز نهمين هفته ي ماه نهم گيركرده ام

در شكم زاييده امش
بزرگش كرده ام
و امسال غم من 5 ساله ا ست
.
.
.
كاش در نهمين ساعت نهمين روز نهمين هفته ي ماه نهم سه زارينش ميكردم
تا شايد
امروز از درد نزاييدنش نمي سوختم

سه‌شنبه، آبان ۱۹، ۱۳۸۸

شب گران

روزها قيمت بازي مي كنيم
قيمت را به روز مي كنيم
روز را شب مي كنيم
و
شب گرا ن مي شود