- می بینی
حتی دیگر خودم را هم دوست ندارم
چه برسد به تو
تو
و
تو
دیگر سیب را هم دوست ندارم
خسته ام
افسرده
و
ناامید
تا به حال مرا اینگونه دیده ای ؟
دنبال مردانگی نیسنم
دنبال تو هم نیستم
با خودم هی قایم موشک بازی می کنم
و گم می شوم
و پیدا نمی شوم
فقط می نویسم که نوشته باشم
می دانم که می خوانی
بخوان و لذت ببر
خسته ام
افسرده و نا امید
۱ نظر:
بسیار زیبا
در نوشتن از کلمات قاطع و هوشمندانه ای استفاده میکنید. متن های بسیار زیبا و قابل درکی مینویسید
به نظرم این سردی و خستگی /که در این نوشته ها پیداست/ خود گواه وجود یک دلیل دوستداشتنی و گرانبهاست که انسان در نبودش احساس سردی میکنه
وگر نه اگر چیزی نباشه، چه نیازیه به حسرت خوردن؟!
ارسال یک نظر