شنبه، خرداد ۲۶، ۱۳۸۶

ورقه ها بالا

سالهاست که جزئ نوشتن هیچ کار دیگه ای بلد نیستیم
ای کاش به جای این همه نوشتن شجاعت داشتیم
نا اوونهایی رو باید بنویسیم رو بنویسیم
اونجایی که همه بخونن
بدون اینکه بترسیم
مثلا بنویسیم
دیگر گذشت موعد آن وعده ها ولی دردی ز درد مردم ... نکاستید
جایش به پشتگرمی یک نام مستعار
خون را به جای شربت در شیشه خواستید
گفتید راه ما به خدا راه ... ست
با تن به زیر پای شما جاده ساختیم
سوگندتان تمامی ما را فریب داد
اندیشه را در راه شما ساده باختیم
......
نمی دونم
یه روزی یکی اینو گفت و رفت
حالا من موندم و این چند نقطه
یادتونه
اون موقع که کلاس سوم بودیم
یه درسی به درسامون اضافه شده بود که بهش می گفتن : جمله سازی
حالا این یه امتحانه
جای این چند نقطه لغت مناسبشو بزارید
بعد از چند دقیقه حتمان میگن :
کافیه دیگه ورقه ها بالا !
شما محکومید