پنجشنبه، فروردین ۳۱، ۱۳۸۵

ستاره


انگاري يه ستاره مي تابه تو شباش
اينكه دوستش داشته باشن خيلي بزرگه
اما از اون بزرگتر اينه كه بتونه دوست داشته باشه
ستاره از تو تابيدن گرفت
ماه
و من
و تو نداني
تو نداني
تو نوري
تو نداني ستاره از تو تابيدن گرفت
روز از تو روشنايي
و چشمها از تو بينايي
و تو نداني
ندانم چرا نداني
تو نداني شازده كوچولو
چشمانت را هم بياور
براي خاوشي همه چشمها كافي خواهد بود

هیچ نظری موجود نیست: